مرشد دوشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۳، 12:12
از خواب بیدار شدم و پس از چندین روز سرماخوردگی، نور خورشید رو بهتر دیدم، چای گرمم کرد و عدسی صبحانه واقعا بهم چسبید و با مامانم گفتم و خندیدم. لباس های گرم رو از کمد بیرون آوردم و بالاخره حضور پاییز قشنگم رو حس کردم. پاییز من، تو به من شبیه ترینی. با من بیشتر از قبل مهربان باش، خاطرات خوبی با من بساز، بسیار ببار و لطفا مثل این شهریور بیشعور سخت مریضم نکن، من میخواهم بیشتر از قبل به روح و جسمم برسم. من نمیخواهم شکننده باشم. تو هم مراقبم باش.
مگه مهمه برات؟...برچسب : نویسنده : morshedrahtabahi بازدید : 33