تولد؟

ساخت وبلاگ

در زندگی هر انسان دو روز اهمیت خاصی دارد، روزی که به دنیا آمده و روزی که می فهمدد برای چه به دنیا آمده است....

هر سال این موقع ها روز قبل از تولدم برای خودم می نویسم یا فیلمی ضبط میکنم و با خود حرف میزنم، از آرزوها و اهدافم می گویم تا سال بعد که یکسال پیرتر شده ام ببینم چقدر به چیزهایی که میخواستم رسیده ام و چقدر برای این زندگی جنگیده ام! امروز اما نه دستانم برایم می نویسند، نه علاقه ای دارم به اینکه بنشینم و بگویم و با خود حرف بزنم. بیخیال شده ام و حتی دوست ندارم که برگردم به ده سالگی ام، وقتی که 28 فوریه روز من بود و آن را در همه تقویم ها علامت می زدم.

اینکه چه میخواهم، چه دوست دارم، کجا میخواهم بروم، چه کسانی را کنارم میخواهم و چه خواهم کرد را هیچ نمی دانم. حس میکنم یک اعدامی هستم که رفته حساب بلند مدت باز کرده است! حس گیج و بیخیال بودن، دوگانگی، تنهایی، پوچ و عبث بودن و تهی بودن از همه چیز را دارم و نمیدانم چه چیز میتواند درد مرا آرام کند.

 

مگه مهمه برات؟...
ما را در سایت مگه مهمه برات؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : morshedrahtabahi بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 0:32